شعرهای روان
تو مجله پیوند مدرسه ،شعرهای کوتاهی لابه لای متن نوشته شده بود که درعین کوتاهی خوش آهنگ ، بامعنی و روان بودند من لذت بردم شما هم بخوانید ضرر نداره :
در میخانه گشائید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
(اشتباه نشه این درمورد بیزاری بعضی از دانش آموزان از درس و مدرسه است نه من ، البته منم بدم نیومد!)
*********************
در مدرسه از دوست نخواندیم کتابی
در مأذنه از یار ندیدیم صدایی
در جمع کتب هیچ حجابی ندریدیم
در درس صحف راه نبردیم به جایی
************************************
روح پدرم شاد که فرمود به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ ( بنده خدا هواسش نیست فرزندش بازم به هیچی میرسه.)
**********************************
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست.
++++++++++++++++++++
بهشت آن جاست کازاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد.
***************************
در کوی نیک نامان ما را گذر نباشد
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
******************************
می کند در سنگ خارا ، داغ تنهایی اثر
بیستون خاموش شد تا کوه کن از پافتاد
مولانا صائب تبریزی
دردسر تا نکشی ((صائب )) از این بی خبران
گوشه ای امن تر از خلوت تنهایی نیست
صائب تبریزی
