سخنان نیچه
خودپسندي ديگران زماني خلاف ذوق ما است كه خلاف خودپسندي ما باشد.
پيامد رفتارهاي ما گلوي ما را مي گيرد و توجهي به آن ندارد كه در اين بين، ما خود را "اصلاح" كرده ايم.
دوستي با افراد برتر تلخ است، زيرا نمي توان چيزي در قبال اين دوستي به فرد داد.
"طبيعت" خود را به همان گونه كه هست، با سترگي بخشنده و بي تفاوت نشان مي دهد، يعني خشمگين و در عين حال با بزرگ منشي.
يك قاضي حتي اگر بخشنده هم باشد مورد عشق قرار نمي گيرد.
بر فرض كه من تو را دوست داشته باشم؛ اين به تو چه ربطي دارد؟
در گذشته، "حقيقت" به گونه و مفهومي ديگر بود، زيرا ديوانه اي ترجمان حقيقت بود.
همدلي شرم آور است، اما با ارزش ، براي انسانهاي سرسخت.
هر چوپاني به قوچي راهنما نياز دارد، يا خودش بايد گاه و بيگاه به قوچي بدل در باب هر حزبي شود.
زياده از خويش سخن گفتن، راهي است براي پنهان كردن خويشتن.
هر بار دل خويش را سخت به بند كشيم و اسير كنيم، مي توانيم به جان خويش، آزادي هاي فراواني بدهيم. كسي حرف مرا باور نمي كند، مگر آنكه از پيش آن را بداند...