روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد... تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت : من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم! در حقیقت من آن را زنده می کنم! حال چطور درآمد سالانه ی من یک صدم شما هم نیست؟! جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درآمدت ۱۰۰برابر من شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!!!

( تعبیری زیباییست با اجسام بی جان هر طور که دوست داری رفتار می کنی بدون هراس از هر نوع عکس العملی و آنها رو هر طور که دوست داری به سلیقه خودت می چینی و تصمیم گیرنده  فقط تویی و تو اما وقتی سرو کارت با آدمهای زنده است آنوقت  که کار ،سختی خودش رو به رخ می کشونه .چون دوستم گفته قر نزنم منم میگم چشم .با زنده هاش هم از زندگی لذت می بریم. )